اصحاب اخدود
اصحاب اخدود \ashāb-e oxdūd\، نام قومی که در قرآن کریم از آنان یاد شده است و غالب مفسران آنان را گروهی مؤمنانِ عذابشده بهدست کافران دانستهاند.
واژۀ اخدود، بر وزن اُفعول، در لغت بهمعنای «شکافی در زمین» آمده است. این واژه از نظر ساختار صرفی مفرد است و جمع آن را اخادید گفتهاند (نک : خلیل، 4 / 138؛ ازهری، 6 / 560). برخی از محققان، چون عبدالمجید عابدین، معتقدند که این کلمه ریشه در زبان عربی ندارد و وامواژهای است از زبان جعزی حبشه یا زبانهای باستانی یمن. عابدین ریشۀ حبشی «حَدَد» به معنی «ایجاد برش در زمین» را برای واژه پیشنهاد کرده است و با اقامۀ شواهدی، سعی دارد نشان دهد که کلمۀ اخدود در اصل جمع، و نه مفرد، بوده است (نک : ص 103-105).
متن داستان، آنگونه که به اشاره در قرآن کریم آمده، از این قرار است که جماعتی از کافران آتشی عظیم برافروختند تا گروهی از مؤمنان را به آن آتش بسوزانند و خشم کافران بر مؤمنان جز بهسبب ایمان راستین آنان به خداوند نبوده است (بروج / 85 / 4- 8، 10).
غالب مفسران واژۀ «قُتِلَ» را در آیۀ «قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدودِ» وجه اِخباری تلقی کرده، و آن را خبری از کشتار مؤمنان یا اصحاب اخدود بهدست کافرانِ افروزندۀ اخدود دانستهاند؛ درحالیکه گروهی از مفسران «قُتِلَ» را در آیه، نه اِخبار، که به معنای لعن و نفرین گرفتهاند. از اینان، جماعتی چون نحاس (5 / 192)، طبری (30 / 86-87)، ابوحیان (8 / 450)، فخرالدین رازی (31 / 119) و جز آنان، بر آناند که کشتهشدگان در این واقعه، گروه مؤمنان بودهاند، درحالیکه برخی دیگر از مفسران کشتهشدگان را کافران دانستهاند؛ ازجمله ربیع بن انس و واقدی معتقدند وقتی مؤمنان در آتش افکنده شدند، خداوند آسیب آتش را از آنان دور کرد، پس آتش زبانه کشید و کفاری را که در کنار آتش به نظاره نشسته بودند، فرا گرفت. این سخن به تفسیر فراء، قتاده، ابوالعالیه و زجاج نیز نزدیک است که عبارت «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ» را اشاره به عذاب آخرت و عبارت «وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ» را به آتش دنیوی راجع دانستهاند و به عذابی مثل زدهاند کـه کافران بههنگام آزار مؤمنان تحمل کردند (نک : فراء، 3 / 253؛ ثعلبی، 439؛ فخرالدین، ابوحیان، همانجاها).
مفسران و نویسندگان مسلمان انگیزۀ اشارۀ قرآن به این داستان را مورد توجه قرار دادهاند و بیشتر بر این باورند که چون در زمان پیامبر اکرم (ص) مسلمانان مکه را قریش آزار و اذیت بسیار میکردند، این داستان در قالب آیات قرآنی بر پیامبر (ص) نازل شد تا افزونبر نکوهش و نفرین کافران قریش و برانگیختن حس مقاومت مسلمانان، از صبر و پایداری و استحکام ایمان ایشان قدردانی شده باشد. در این میان، برخی از گوشههای داستان، همچون شکیبایی اصحاب اخدود در برابر دشواریها، بازنمودن و بازگفتن حق و دعوت به اسلام، همانند کردار عبدالله ابن ثامر، ایمان تزلزلناپذیر به دین حق، حتى در میان کودکان، مورد توجه مفسران قرار گرفته است (نک : زمخشری، 4 / 729-730؛ فخرالدین، 31 / 117- 119؛ قرطبی، 19 / 293؛ ابوحیان، 8 / 449). گفتنی است از همینرو، گاه در منابع اسلامی، اصحاب اخدود را بهسان اسوهای در صبر بـر مصائب مثل آوردهانـد (نک : ابوالعرب، 407؛ زمخشری، همانجا).
مآخذ
ابوحیان غرناطی، محمد، البحر المحیط، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛ ابوالعرب، محمد، المحن، بهکوشش یحیى وهیب جبوری، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ازهری، محمد، تهذیب اللغة، بهکوشش محمد عبدالمنعم خفاجی و دیگران، قاهره، 1384 ق؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء (عرائس المجالس)، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ خلیل بن احمد، العین، بهکوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1405 ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، 1408 ق؛ طبری، تفسیر؛ عابدین، عبدالمجید، بین الحبشة و العرب، بیروت، دار الفکر العربی؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، المطبعة البهیه؛ فراء، یحیى، معانی القرآن، بهکوشش عبدالفتاح اسماعیل شلبی، بیروت، 1407 ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1967 م؛ نحاس، احمد، اعراب القرآن، بهکوشش زهیر غازی زاهد، بیروت، 1405 ق / 1985 م.